شکاف در یک خانواده

در این نوشتار روند تولید دو خودروساز مهم بازار سرمایه یعنی ایران خودرو که خودروهای سواری تولید می‌کند و ایران خودرو دیزل سازنده انواع خودروهای سنگین و نیمه سنگین مورد بررسی قرار گرفته، تورم از قیمت محصولاتشان خارج شده و در ادامه به تکرار مکررات این صنعت پرداخته شده است.

از نمودار فوق مشخص است که مجموع تولیدات فصلی ایران خودرو از پاییز 1396 افت شدیدی را تجربه کرده و حالا که در خبرها دائماً از رشد تولید این شرکت صحبت می‌شود جمع دستگاه‌های تولیدی حتی به 70% ابتدای دوره زمانی مورد بررسی نرسیده است.

از سوی مقابل، تولید ایران خودرو دیزل تقریباً سه برابر شده است؛ این نکته را نیز باید در نظر داشت که در خلال این سال‌ها محصول پرتیراژ شرکت از وانت به کامیون شیفت پیدا کرده و پیشرفت این پنج سال فراتر از اعداد نمایش داده شده است.

فاکتورهای بسیاری در این اتفاق دخیل است که نگارنده شناخت کاملی از آن‌ها ندارد؛ اما از آن‌جایی که این دو شرکت از یک خانواده‌اند می‌توان عوامل ذیل را یکسان فرض کرد:

  • نوع استخدام مدیران و کارکنان، قدرت تأمین مواد اولیه، شبکه فروش، کیفیت خطوط تولید، قدرت تأمین مالی و غیره

از تفاوت‌های این دو شرکت نیز می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • شدت تحریم و مقدار بومی‌سازی هر برند خارجی، مطالبات رسوب‌کرده ایران خودرو به عنوان سهامدار عمده، آورده نقدی حاصل از افزایش سرمایه ایران خودرو دیزل و غیره

اما قبل از هر گونه نتیجه‌گیری بهتر است نمودار بعد را مشاهده کنید:

دو گروه محصول اصلی نمادهای «خودرو» و «خاور» به ترتیب پژو و کامیون سنگین است. متوسط قیمت فروش این دو گروه نماینده محصولات که در سامانه کدال افشاء می‌شود محاسبه و معادل دلاری آن در نظر گرفته شده است (تغییرات دلار نشانگر خوبی برای تورم است).

واضح است که میانگین قیمت گروه پژو افت معناداری را تجربه کرده اما در مقابل، کامیون‌های ایران خودرو دیزل پس از نوساناتی به بالاتر از حد ابتدای بازه زمانی رسیده‌اند؛ تنوع محصولات هر گروه بالطبع اثر تأثیرگذاری در این تغییرات دارد.

وزن بیشتر خودروهای پیشرفته در سبد هر گروه به یقین باعث رشد متوسط قیمت کل گروه خواهد شد. بدون دانستن ترکیب زیرمجموعه کامیون‌های سنگین تولیدی ایران خودرو دیزل به راحتی می‌توان حدس زد که محصولات جدیدتری مثل فوتون به مرور جای بنز ارزان قدیمی را گرفته است.

اما موضوع مهم عقب ماندن قیمت تعدیل شده گروه پژو است، طبق اخبار منتشره پرتیراژترین پژوها در سال 1396 به ترتیب انواع 206، 405 و پارس بود اما امسال اگر ظرفیت قرعه‌کشی‌های اخیر ایران خودرو را به کل فروش کارخانه تعمیم دهیم احتمالاً مدل پارس در صدر تولیدات بوده و 207 و 206 در رده‌های بعدی قرار داشته باشند.

پاراگراف قبل به این معناست که مدل‌های ارزان در پنج سال قبل بیشترین مقدار تولید را دربر می‌گرفتند ولی امسال تمرکز خطوط تولید روی محصولات گران‌تر است و علی‌القاعده میانگین دلاری نرخ فروش محکوم به صعود بوده است.


پدیده‌ای به نام لاتاری خودرو

در خبرها آمده بود که در قرعه‌کشی اخیر شش میلیون و پانصد هزار نفر برای محصولات ایران خودرو ثبت‌نام کرده‌اند؛ این در حالیست که اگر خودروسازهای دیگر را کنار نمی‌گذاشتند آمار کل ثبت‌نامی‌ها رکوردهای بالاتری را جابجا می‌کرد.

ما چون همواره از دشمنان خود برتر بوده‌ایم قوانین لاتاری را مانند قطعات خودروهای خارجی 30-40 سال قبل، بومی‌سازی کرده و ترتیبی صورت داده تا به ظاهر، هیچ شرکت‌کننده‌ای بازنده نشود.

به عنوان مثال برخلاف مدل امریکایی در ایران تعداد برندگان بسیار بیشتر است، در ابتدا پولی گرفته نمی‌شود و افرادی که شرکت نکرده و حتی روحشان هم خبر ندارد نیز غیرمستقیم به برندگان کمک مادی کرده و در این امر خداپسندانه شریک می‌شوند!


همه بازنده‌ایم

بر خلاف ظاهر قضیه بیشترین ضرر را جامعه هدف یعنی کسانی متحمل می‌شوند که هیچ خودرویی در اختیار ندارند، ترکش‌های این فاجعه ملی حتی به برندگان قرعه‌کشی نیز اصابت می‌کند (مثلاً وقتی که دیر یا زود گذرشان به مکانیکی بخورد).

حتماً در جریانید که قیمت بازار خودروهای ثبت‌نامی حدوداً دو برابر مبلغ ثبت‌نام است. خب همه ما می‌دانیم که مابه‌التفاوت این پول قبلاً توی جیب دلال می‌رفت اما چند صباحی است که خیلی از دلال‌ها دستشان کوتاه شده و مجبور به تغییر Business Plan خود شده‌اند.

صورت مسئله اما هنوز سر جای اولش است، چرا باید میان قیمت کارخانه و قیمت بازار این همه تفاوت باشد؟! اگر فرض کنیم دولت به همراه مجموعه‌های تابعه خود تک سهامدار شرکت است (اختیار تام دارد) و این بذل و بخشش را به حساب یارانه دولت به مردم بگذاریم آیا موفق بوده و توانسته قشر کثیری را صاحب خودرو کند؟!

یادم است در جای دیگری وعده داده شده بود سالانه یک میلیون مسکن ساخته شود، در مورد خودرو که حتی جرئت دادن وعده پوشالی هم نداشته و لابد برای خودشان هم مسخره به نظر می‌رسید.


گور بابای ناراضی

شاید پیش خود بگویید وقتی توده مردم راضی هستند و حتی سازندگان هم ابراز رضایت دارن چرا باید کاسه داغ‌تر از آش شویم؟ در جواب باید عرض شود که مدیران کارخانه که تکلیفشان معلوم است، سهامداران حقیقی هم که صدایشان به هیچ جا نمی‌رسد، کارمندان و کارگران هم تنها توقعشان این است که همین حقوق بخور و نمیر به خاطر تعطیلی خطوط قطع نشود.

در زمانی که از هر جهت تحریم شده‌ایم به جای اینکه فشار را از یک مجموعه تولیدی کم کنیم، خود نمک به زخم می‌پاشیم و جلوی تزریق مازاد نقدینگی حاصل از فروش خودرو به قیمت بازار را گرفته و کارخانه ها را با انواع و اقسام مشکلات مواجه می‌سازیم.


با خودمان چند چندیم؟

در زمانه ای که خودروهای الکتریکی در حال تسخیر جهان است و فناوری‌های فراوانی در حال آزمایش و اجرا در سراسر این کره خاکیست، ما به دنبال چه هستیم؟! حتی اگر تمام تکنولوژی‌های نوین را زرق و برق دنیوی و مادی‌گرایی بدانیم نمی‌توانیم خدمات کشورها را در زمینه امنیت جان انسان‌ها و محیط زیست نادیده بگیریم.

دائم دم از اشتغال چند ده هزار نفر در این صنعت می‌زنیم اما با یک تصمیم، چند میلیون کسب و کار اینترنتی را به مرز تعطیلی می‌کشانیم. خودمان هم می‌دانیم اگر کمپانی‌های نه‌چندان بزرگ بین‌المللی پا به این سرزمین بگذارند پرسنل دارای مهارت را روی هوا جذب کرده و آن‌ها را با مفهومی به نام رفاه آشنا می‌کنند.

همیشه در حال فرار از ورشکستگی و با ماده 141 قانون تجارت مجبور به افزایش سرمایه هستیم اما بعد از دو سال که زیان انباشته باز هم از سرمایه شرکت سبقت گرفت دوباره باید به دنبال بهانه دیگری باشیم تا دارایی‌های خود را جلوتر از زمان تجدید ارزیابی کنیم و اگر آن هم نشد برگ دیگری مانند کاهش سرمایه روی میز بگذاریم.

نمیخواهیم باور کنیم این جایزه یا صدقه‌ای که به مردم داده می‌شود اگر در زیرساخت سرمایه‌گذاری شود منافع بسیار بیشتری به همراه خواهد داشت و ثمراتش شاید قبل از چهار سال نیز لمس شود.


بازی با افکار عمومی

گفته شد که آسیب‌پذیرترین قشر این ماجرا همان‌هایی هستند که فاقد وسیله نقلیه‌اند و با هزار امید و آرزو به حمایت از این‌گونه تصمیم‌ها می‌پردازند؛ آنها که برای خرید یک خودروی معمولی سال به سال پول جمع می‌کنند اما همیشه از تورم جا می‌مانند و وقتی یک روزنه امید به نام قرعه‌کشی پیدا کردند دوست نداشتند کسی در مخالفت با این ساز و کار معیوب حرفی بزند.

جماعت مظلومی که بیشترین لطمه را در این سال‌ها دیده‌ و مورد بزرگترین سوءاستفاده‌ها قرار گرفته است حال که از ثبت‌نام‌های بی‌سرانجام خسته شده و امیدی به برنده شدن ندارد، تصمیم گرفته دیگر به تصمیمات دولت و مجلس اعتماد نکند چرا که فهمیده‌ افق زمانی بلندمدتی در تصمیمات مسئولان وجود نداشته و هدف اصلی اقناع کردن اکثریت به کمک شعارهای فریبنده و از طریق رسانه‌های تحت اختیار بوده است.


بورس کالا

انتخاب بورس کالا به عنوان روش جایگزین ثبت‌نام خودرو با پیش‌زمینه ذهنی بسیار بدی از طرف جامعه مواجه شده، از طرفی عدم ثبات رویه در ثبت‌نام‌ها داد مردم را درآورده و از طرف دیگر بعد از فاجعه بورس اوراق بهادار در سال 99 جامعه نسبت به بورس کالا نیز کاملاً بدبین است و اصطلاحاً شمشیر را از رو بسته است.

سیاست‌گذاران تا کنون به راحتی توانسته‌اند به اهدافشان برسند اما این‌بار قضیه فرق می‌کند؛ ورود خودرو در این برهه حساس با علم به اینکه بستر بورس کالا از سال‌ها قبل فراهم بود، اوج کج‌سلیقگی را نشان می‌دهد.

اکنون که به نظر می‌رسد روش عاقلانه‌ای انتخاب شده بنا به آنچه که گفته شد جامعه آماده است تا به کوچکترین مشکلات بورس کالا واکنش شدیدی نشان دهد و با توجه به حساسیت دولت در خصوص خودرو و سابقه دخالت‌های گاه و بی‌گاه آن در تمامی بازارها، خودرو در بورس کالا مسیر همواری نخواهد داشت.


دم خروسی که بارها بیرون زد

بعد از ممنوعیت واردات به بهانه حمایت از دو غول بادکنکی صنعت خودرو، در عمل دیدیم که نتیجه بدتری رقم خورد و نه تنها تقاضای مردم پوشش داده نشد بلکه روز به روز از کیفیت خودروها کاسته شد، یک روز قطعات ایرانی چینی درآمد و روز دیگر که چین بازار را قبضه کرده بود به خاطر نبود قطعات، پارکینگ‌ها تصنعی پر شد، حتی مدتی تلاش شد زه خودرو به عنوان آپشن به خریداران قالب شود.

مسابقه ثبت‌نام اینترنتی و قطعی‌های عجیب و سرسام‌آور سامانه‌ها و رسوایی سلیقه‌ای بودن واگذاری‌ها، ایده قرعه‌کشی را به میان آورد که بعد از دستکاری‌های نرم‌افزاری، شکست سیاست افزایش جمعیت و افزایش نارضایتی‌ها مجبور به جمع‌آوری آن شده‌اند در حالی که از همان ابتدا بسیاری از کارشناسان هشدار بی‌ثمر بودن این تصمیمات ضرب‌الاجلی را می‌دادند.

در زمانی که شرکت‌های زیان‌ده ارزشمند شده بودند با ترفند مشارکت و سهام‌دار کردن آحاد مردم در امر تولید داخلی، تصمیم به تشکیل صندوق خودرویی و جبران کسری بودجه گرفتند که اتفاقات ناگوار آن زمان فرصت را از آن‌ها گرفت وگرنه معلوم نبود چند صد هزار نفر دیگر به اشتباه وارد بورس می‌شدند.

نمایش حمایت از تولید داخل پس از نخ‌نما شدن ادعاهای قدیمی وارد فاز جدید و مضحک واردات انحصاری شده و دیگر برای خوش‌بین‌ترین افراد جامعه نیز مثل روز روشن است که منافع بسیاری به ادامه حیات این شبکه گسترده رانت و فساد گره خورده است. اگر (به فرض محال) تمام نقدینگی داخل شرکت و در جای درست خرج شود، به خاطر تکنولوژی قدیمی و بهای تمام شده‌ای که به شدت بالا رفته، تولیدکننده‌های وطنی حتی توان رقابت با خودروهای 10 هزار دلاری را نیز نخواهند داشت.


قیمت‌گذاری دستوری

بدون شک کنترل دولت روی محصولات ایران خودرو بیشتر از سایرین بوده و این شرکت حتی با سیلی نتوانسته صورت خود را سرخ نگه دارد، اگر محصولات ایران خودرو دیزل نیز از نوع سواری بود چه بسا تا به حال به سرنوشت شرکت مادر خود دچار شده بود و رشد فراتر از تصور تولیدات آن را باید در خواب جستجو می‌کردیم.

سرکوب قیمت‌ها، فساد گسترده در شرکت‌ها و نبود انگیزه لازم بین کارکنان باعث شده در کمال ناباوری، متوقف نشدن خطوط تولید به عنوان دستاورد مدیران ذکر شود و دولت‌ها هر از چند گاهی بنگاه‌های ورشکسته را با حمایت‌های دستوری دوباره راه انداخته و جلوی دوربین‌ها پشت بازو بگیرند غافل از اینکه مدتی بعد، مشکلات از جای دیگری مثل بانک‌ها و سایر صنایع وابسته بیرون خواهد زد.

همیشه گفته‌اند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، اگر امروز رویای ساخت همه چیز را کنار گذاشته و خودروسازها بیخیال افسانه خودروی ملی شده و در بدترین حالت دوباره از مونتاژ کامل شروع کنند به هیچ وجه دیر نخواهد بود، البته اگر اراده‌ای وجود داشته باشد.

پایان.

سامانه شرکت‌های تولیدی


آخرین مطالب:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا